چرا باید فن بیان خوبی داشته باشیم؟
در هنگام ثبت نام کاربران برای کارگاه آموزشی «هیولاها پشت تریبون سخنران» متوجه موضوع جالبی شدم. این که بسیاری از کاربران، مشکلی کلی برای خوب صحبت کردند دارند.
از همین رو تصمیم گرفتم در مجموعه مقالاتی (مثلاً 4 یا 5 قسمتی) به این موضوع بپردازم که به طور کلی چطور فن بیان خود را بهبود ببخشیم و چطور خوب صحبت کنیم!
در طول روز همه ما بارها و بارها با محیط پیرامون خود ارتباط داریم و طبق تحقیقات انجام شده، به طور میانگین، 43 درصد از ارتباطات ما، صرف شنیدن و 32 درصد صرف صحبت کردن میشود! این عدد فوقالعاده قابل تأمل است! 75 درصد ارتباطات ما،ارتباطات کلامی است و اگر فن بیان خوبی نداشته باشیم، مطمئناً نمیتوانیم موفقیتهای زیادی کسب کنیم زیرا ارتباطات ضعیفی خواهیم داشت.
جالب است برخی تصور میکنند که فن بیان، فقط برای سخنرانان است و یا فقط محدود به کسانی است که کار مجری گری دارند و یا شغلشان روابط عمومی است! اما جالب است بدانید که اصلاً اینطور نیست! از آنجایی که بخش عمده ارتباطات ما به ارتباطات کلامی اختصاص دارد، همه و همه باید فن بیان خوبی داشته باشیم!
فن بیان چیست؟
چه سوال خوبی! اصلاً فن بیان چیست؟
مطمئناً شما تعاریف زیادی از فن بیان شنیدهاید! فن بیان را میتوان بسته به حیطه کاری به صورتهای مختلفی تعریف کرد!
اگر یک مجری باشیم؛ فن بیان یعنی این که در صحنه همایش خوب صحبت کنیم، صدایی گیرا داشته باشیم و نظر مخاطبان را جلب کنیم و...
اگر یک گوینده باشیم؛ یعنی کلمات را درست ادا کنیم، با لحن و صدای خود توجه مخاطب را جلب کنیم و ...
و هزاران تعریف دیگر که میتوان از فن بیان داشت. اما اجازه دهید ما یک تعریف کلی در این زمینه داشته باشیم؛ یعنی فن بیان را برای همه حالات تعریف کنیم:
«فن بیان؛ در حقیقت فنون و مهارتهایی است که شما با استفاده از تمام اجزای ارتباطی خود (نه فقط دهان و زبان) برای ارتباطات کلامی خود به کار میبرید»
اجازه بدهید این تعریف را کمی بیشتر توضیح دهیم؛ فن بیان فقط و فقط محدود به افراد خاص نیست. مطمئناً شما به عنوان یک منشی، پزشک، خلبان، کارمند، دانشجو، دانشآموز، پدر و مادر و ... در طول زندگی خود بارها و بارها نیاز است که صحبتهای تأثیر گذاری داشته باشید و اگر فن بیان خوبی نداشته باشید و نتوانید خوب صحبت کنید،مطمئناً با شکست مواجه خواهید شد.
بنابراین شما باید بتوانید اولاً یک صحبت موثر در ذهن خود طراحی کنید و سپس به توانایی دست بیابید که بتوانید آنچه در ذهن دارید را به خوبی به زبان بیاورید!
چطور فن بیان خوبی داشته باشیم؟
تا به اینجای کار مقدماتی از فن بیان ارائه کردیم و گفتیم که اهمیت آن چقدر است (و واقعاً هم زیاد است!) اما حالا چه کنیم که فن بیان خوبی داشته باشیم؟حقیقت این است که بهبود فن بیان کار یک روز و یک هفته نیست! اصلاً اجازه بدهید یک اصلی خیلی مهم را مطرح کنم:
ما چیزی به عنوان فن بیان خوب نداریم! هر کسی باید در هر شرایطی که هست بیان خود را روز به روز بهتر کند
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید من روزانه حداقل 2 ساعت برای یادگیری و بهبود فن بیان خود وقت میگذارم!! (2 ساعت حداقل است) و تأثیر آن را هر روز در کار و زندگی خود بارها و بارها مشاهده می:کنم. پس باید توجه کنید که: شما در هر جایگاهی که هستید باید فن بیان خود را بهبود ببخشید و تمرین کنید.
برای بهبود فن بیان باید از سه مرحله مهم عبور کند:
1. مطالب را به صورت تئوری یاد بگیرید.
2. تمرین مناسب و کافی داشته باشید (شبیه سازی)
3. و به صورت واقعی در زندگی خود به کار ببرید (تا پس از مدتی به صورت ناخودآگاه به از این روشها استفاده کنید)
مثبت...
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 56
چطور فرد موفقی باشيم؟
به گزارش دیلی خبر در زیر به ۱۰ کاری اشاره میکنیم که افراد موفق برای رسیدن به موفقیتی که الان از آن بهره میبرند انجام دادهاند.
۱. بهانه نیاوردهاند
همه ما دو صدا داریم. یک صدایی که به شما میگوید سخت تلاش کنیم، روی کار کنونیمان تمرکز کنیم و قبل از اینکه به سراغ کار بعدی برویم اول این را تمام کنیم. یک صدای دیگر هم داریم که به ما میگوید دست کشیده، استراحت کنیم، تلویزیون نگاه کنیم یا در اینترنت بچرخیم.
ما در زندگی قربانی ناعدالتی هستیم، ممکن است ترفیعی باشد که شایسته آن هستیم ولی به ما نمیدهند. هر چه و در هر موقعیتی هم که باشیم زمانهایی هم اتفاق میافتد که با ما با بیعدالتی رفتار میشود. ممکن است برای خودمان دلسوزی کنیم و یا همه اینها را فراموش کرده، به جلو برویم و از آن فقط بعنوان یک محرک یا انگیزهدهنده استفاده کنیم.
نلسون ماندلا میتوانست به زندان افتادن خود را بهانهای کند برای مغلوب شدن دربرابر عصبانیت خود. اما درعوض از آن به عنوان فرصتی برای مطالعه، رشد، یادگیری و در انتها آزادی همه استفاده کرد.
به بهانههایتان گوش دهید. درک کنید که چرا این بهانهها را دارید و بعد فکر کنید که چطور میتوانید از آنها در جهت خوب استفاده کنید.
۲. فقط به آنها مربوط نبوده است
موفقیت افرادیکه واقعاً در زندگی خود موفق بودهاند به این دلیل بوده است که نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی دیگران هم ایجاد تغییر کردهاند.
اگر چیزی که به شما انگیزه میدهد چیزی بزرگتر از رسیدن به مقصد و هدفتان باشد مطمئناً سختتر، طولانیتر و بیشتر تلاش خواهید کرد.
درست است، وقتی هدف اولیه پول درآوردن را داشته باشیم، پول درخواهیم آورد. اما بعضی ممکن است از آن پول در راه درست استفاده کنند که بسیار عالی است اما همین پول درآوردن به تنهایی هیچ دستاورد خاصی به شمار نمیرود.
۳. صبحهای زود و شبهای دیر
کسانیکه در زندگی خود به موفقیت دست یافتهاند برای آن زحمت کشیدهاند. این ممکن است به قیمت از دست دادن بقیه قسمتهای زندگیشان مثل خانوداه یا زندگی اجتماعیشان تمام شده باشد. اما ماموریت آن الزامی بوده است و تا زمانیکه به آن دست پیدا نکردهاند بقیه چیزها برایشان بیاهمیت میشود. مطمئناً سختکوشی هیچ جایگزین دیگری ندارد.
۴. بهترین وسیله
انرژی وسیلهای بسیار وسیع است که معمولاً درمورد آن صحبت نمیشود. بله از انرژی به شکل سوخت و برق همه جا صحبت میشود اما منظور ما سطح انرژی انسانهاست.
واقعیت این است که هر چه انرژی بیشتری داشته باشیم، تمرکز کردن برایمان سادهتر خواهد شد و کیفیت کارمان بالاتر خواهد رفت.
یکی از رموز موفقیت ریچارد برانسون حفظ تناسباندام عالی برای خود بود. اینکه از نظر جسمی متناسب باشیم، گردشخون ما به سمت مغز را بهتر کرده، هوشیاریمان را بیشتر کرده و تمرکزمان را بالاتر میبرد. اینکه ورزش را بخشی از زندگی خود کنید، احتمال موفقیت شما را بالاتر خواهد بود.
۵. اصول
چرچیل اصولی برای خود داشت. تفاوت او با بقیه آدمها این است که او به هر قیمتی که شده به اصول خود پایبند میماند.
شما چه اصول و قوانینی برای خود دارید؟ هر کسی باید اصولی برای خود داشته باشد و بر طبق آنها زندگی کند.
یکی از اصول شرکت اپل این بوده است که دنیای تکنولوژی را تغییر دهد و با بیرون دادن هر کدام از محصولاتشان میبینیم که بر این اصل پایبند هستند.
برای خود قوانینی طراحی کنید که شما را در زمانهای سخت هدایت کنند. این قوانین به هیچ قیمتی نباید تغییر کند.
۶. تردید، اما ایمانی ناگسستنی
همه ما زمانهایی درگیر تردید میشویم. حتی بهترین ما شک میکنیم که به آرزویمان میرسیم یا نه. چیزی که افراد واقعاً موفق را از آنهایی که هیچوقت به قدرت واقعی خود نرسیدند متمایز میکند داشتن ایمانی ناگسستنی به این حقیقت است که کاری که میکنند درست است.
حتی اگر زمانهایی دچار تردید شوند، خیلی زود از این حالت بیرون میآیند، درحالیکه بقیه اسیر آن تردید شده و دست از ادامه راه میکشند.
شما هم میتوانید لحظات تردید خود را داشته باشید، چون انسان هستید. اما نباید بگذارید آن تردید بر شما غلبه کند. باید بگذارید آن تردید به شما انگیزه دهد که ثابت کنید خوشبینیتان درست بوده است.
۷. یک دلیل
بسیاری از دستاوردهای دنیا توسط مردان و زنانی صورت گرفته که امنیت نداشته و چیزی برای ثابت کردن به دیگران داشتهاند و میخواستهاند از وضعیت کنونی خود ارتقاء یافته و بالاتر روند.
دلیل آبراهام لینکلن مربوط به نگاه دیگران به او و نگاه خودش به خود بود. وقتی بقیه او را پسری فقیر و بیسواد میدیدند، او در خود توانایی رسیدن به جایگاهی بالاتر را میدید، حتی بااینکه فقط با کمک خود میتوانست به آن مرحله دست یابد. او نیاز به تغییر را هم میدید. ملتی که ادعای آزادی داشت ولی آزاد نبود. او اشکالی پایهای در آن وضعیت میدید و میخواست آن را تغییر دهد. چرای او مربوط به خودش نبود به همین دلیل او را به یکی از مردان بزرگ تاریخ تبدیل کرد.
شما هم باید چرای خودتان را پیدا کنید. باید وقتی بقیه خوابند کار کنید، زندگی امن خود را به خطر بیندازید و آنقدر پیش روید که به مقصدتان برسید.
۸. زمانی تحمل کردند که بقیه ناامید شده بودند
کسی که دست از دنبال کردن آرزوی خودش کشیده چطور میتواند بداند که برای رسیدن به موفقیت چه مقدار زمان نیاز داشته است؟ مطمئناً هیچکس چنین توانایی ندارد. ممکن است فردا باشد، ممکن است ده سال دیگر.
آنچه که افراد موفق را از دیگران جدا میکند این واقعیت است که آنها هیچگاه دست از آرزویشان نمیکشند. برای آنها ناامیدی هیچوقت یک انتخاب نیست. فقط زمانی متوقف میشوند که به مقصدشان رسیده باشند. و حتی در آن زمان هم یک ماموریت جدید برای خود ترتیب میدهند.
مثلاً نلسون ماندلا را در نظر بگیرید. در سالهای ابتدای زندگیاش نبود که به موفقیت دست پیدا کرد. بعد از تلاش و گذشت سالهای بسیار به مقصد خود رسید. آن هم زمانی که بقیه دست از راه کشیده بودند. به این دلیل به مقصد نرسید که بهترین بود، بهترین بود چون صبر و تحمل بالایی داشت.
هیچکس نمیداند کی به موفقیت میرسد. پس با ناامید شدن و صرفنظر از ادامه راه شکستتان را تضمین نکنید. میتوانید خودتان را سازگار کنید، تغییر دهید یا تکمیل شوید اما هیچوقت ناامید نشوید.
۹. مردم بزرگ به طور خستگیناپذیری هنر و صنعت آنها را بررسی کردند
تونی گوین و مایک تایسون به اندازه بقیه افراد روی کار خود مطالعه کردند. گوین ساعتها وقت خود را صرف بررسی کار رقیبان خود کرده بود. الگوهای آنها را مطالعه میکرد. او ورزشکارترین فرد آن دوران نبود اما در کار خود، بیسبال، بهترین بود.
وقتی مردم به تایسون فکر میکنند، به یک حیوان فکر می کنند. چیزی که اصلاً نمیبینند مطالعات اوست. هیچکس به اندازه مایک تایسون درمورد بوکس مطالعه نداشت. هیچکس به اندازه او فیلم بوکس تماشا نکرده بود. او اول یک دانشآموز بود بعد یک بوکسر.
این ورزشکاران حرفهای فیلم تماشا میکردند، ما برای تکمیل کار و صنعت خودمان چه باید بکنیم؟
خودم را مثال میزنم. بیشتر کار من مربوط به نویسندگی و تناسباندام است. به همین دلیل روی این دو موضوع مطالعه میکنم. کتابهایی درمورد اینکه چطور میتوانم نویسنده بهتری شوم و راههای ارتباط با خواننده مطالعه میکنم و کتابهای نویسندههایی را میخوانم که از من بهتر هستند. اگر موضوع کارتان فروش است باید کتابهایی در این زمینه بخوانید. اگر بازاریاب هستید، زمینه مطالعهتان باید همین باشد.
اگر به دنبال موفقیت هستید، باید در زمینه کارتان مطالعه داشته باشید و آن را به طور کامل بررسی کنید.
۱۰. خطر کردن
اگر خطر نکنید، هیچ پاداشی در انتظارتان نخواهد بود. آنهایی که به موفقیت واقعی دست پیدا کردهاند بیشتری از دیگران خطر کردهاند.
میلیاردها نفر در طول تاریخ بودهاند که توانایی رسیدن به موفقیت را داشتهاند، چه هوش بوده یا استعدادشان، در هر حال این توانایی را داشتهاند. چیزی که نداشتهاند شجاعت لازم برای خطر کردن زندگیشان بوده است. همچنین اخلاق کاری لازم برای شناختن استعدادشان را هم نداشتهاند.
«بدترین تراژدی زندگی یک استعداد هدررفته است.»
آرزوی بزرگ و شجاعانه شما ممکن است ازدواج با دختر آرزوهایتان و تشکیل خانواده با او باشد. خطری که باید بکنید ممکن است ترک کاری که عاشقش هستید برای حمایت از او و خانوادهتان باشد. آرزوی شما ممکن است کمک به میلیونها انسان برای داشتن زندگی بهتر و سالمتر باشد. آرزویتان هر چه که باشد باید فرصت کافی برای شناخته شدن به او بدهید.
اگر واقعاً میخواهید با پاداش روبرو شوید، باید ریسک کنید.
آرزویتان را پیدا کنید. بعد برای رسیدن به آن همه چیز را به خطر بیندازید.
مثبت...
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 52
چگونه بتوانیم بازاریاب موفقی باشیم |
مطمئنم که هیچ کس دوست ندارد که حتی از چند متری چنین آدمی بگذرد. حالا چه برسد به اینکه بخواهد با او در زیر یک سقف مشترک همکاری کند و یا در ارتباط باشد. دلیل این امر به خوبی روشن و معلوم است. حال بد و یا حال خوب به سرعت به دیگران سرایت می کند و بر روی اوضاع و احوال دیگران تأثیرات منفی یا مثبت می گذارد. اگر این گفته را باور ندارید، از همین لحظه تا آخر امروز، به هر کسی که با او روبرو می شوید، لبخند بزنید. آدمهای همیشه بی حال و حوصله، همیشه و در همه جا هستند. در خانه، در محل کار، در دانشگاه، در تاکسی، در مترو، در مغازه ها، در ادارات و ... بیشتر این آدمها هم مشغول به شغلی هستند که یا ازآن بیزارند و یا اینکه شغلشان از آنها بیزار است. (کسی چه می داند شاید علت این بی حالی و بی انرژی بودن آنها همین شغلشان باشد!) در مقابل این تیپ آدمها، آدمهایی هستند که غالباً سرزنده و شادابند. همیشه در حال حرکت و امیدوارند. حال خوب آنها تو را هم سر شوق می آورد و همیشه از درکنار آنها بودن لذت می بری. اینگونه آدمها هم، همیشه در همه جا هستند. شما دوست دارید با کدام یک از این دو دسته در ارتباط باشید؟ دوست دارید پای صحبت کدام یک از آنها بنشینید؟ کدام یک را برای همکاری و یا همراهی انتخاب می کنید؟ یک نتیجۀ کلی سرزنده و پر انرژی بودن بودن بهتر از همیشه بی حال و کم انرژی بودن است. افرادی که از جنب و جوش و انرژِی بیشتری برخوردارند، راه حلها را زودتر پیدا می کنند، امیدوارترند، قدرت بیشتری برای حل مشکلات دارند، موفق ترند و بیشتر مورد توجه و پذیرش جامعه هستند. دربارۀ خودمان اگر پر انرژی بودن برای یک پزشک، مهندس، راننده، کارمند بخش بایگانی، پلیس و ... خوب است و بهتر است که در بیشتر اوقات اینگونه باشند، برای کسانی مثل ما که در حرفه های بازاریابی، فروش، ویزیتوری، مدیریت و ... مشغول به کارند، یک اصل مهم، حیاتی، همیشگی و کاربردی است. اجازه بدهید تا آب پاکی را به روی دستهایتان بریزم؛ هیچ بازاریاب، فروشنده و یا ویزیتوری حق ندارد کم و یا بی انرژی باشد. چرا؟ دقیقاً به این دلیل که خستگی، خستگی می آورد و شادابی، شادابی. به همین دلیل، در کنار فراگیری مهارتهای دانشی و تجربی در حرفۀ ویزیتوری، چگونگی پر انرژی بودن و مدیریت کاربست این انرژی و همچنین چگونگی نمودار ساختن و استفاده از آن برای گرفتن نتایج مطلوب کاری، مهارتی است که می بایست فراگرفته شود و به کار برده شود. چرا؟ آیا شما به عنوان یک مشتری دوست دارید با یک ویزیتور و یا فروشندۀ بی حال، نچسب و کم انرژی روبرو شوید؟ آیا از چنین فردی چیزی را هم خریداری می کنید؟ لطفاً هر چه را برای خود می پسندیم، برای دیگران هم بپسندیم. اینطوری بهتر نیست؟ تضمین می کنم و تعهد محضری می دهم که افراد عادی و آقای مهم (یعنی خانم و یا آقای مشتری) از رویارویی با جماعت ویزیتورها و فروشندگان بی انرژی و خسته و نا امید فراری اند و دوست دارند تا آخر عمرشان با هیچ یک از آنها روبرو نشوند. اگر با انرژی باشیم، کارهایمان بهتر انجام می شود. نتایج بهتری از انجام کارهایمان به دست می آوریم. دیرتر خسته می شویم، بیشتر تلاش می کنیم، در نتیجه میزان درآمدمان بالاتر می رود. مشکلات را با راه حلهای بیشتر و بهتری حل می کنیم. خاطره ای خوب و مثبت و شخصیتی قابل اعتماد و احترام در اذهان مشتریانمان به جای می گذاریم. و به این ترتیب برای خود یک مزیت رقابتی خلق می کنیم. کمتر نه می شنویم. در محیط کاری، فرد مورد اعتماد همکاران و مدیرمان می شویم و ... و همچنین مشتریانمان، از ارتباط با ما خسته نمی شوند و فکر فرار از ما و حس پیچاندن را از خود دور می کنند. از ما خوششان می آید و می توانند بیشتر به ما اعتماد و توجه کنند. از دیدن دوبارۀ ما عزا نمی گیرند. حرفهای ما را بهتر درک می کنند و در نتیجه زودتر به نتیجۀ نهایی می رسند. از اینکه با کسی در ارتباطند که نشان می دهد به شغل و حرفۀ خود ایمان دارد، لذت می برند. نمایشگاه انرژی انرژی در حالتهایی مثل همیشه متبسم بودن، شاداب و سرزنده بودن، مذاکره کردن به صورت فعال، پویا و هوشمندانه، کمتر خسته و ناامید شدن، تعداد قرار ملاقاتها و تلاشهای کاری بیشتر، کمتر خمیازه کشیدن و حساب بانکی چند رقمی، نمود پیدا می کند. یکی از حالتهای نمود انرژی برای یک ویزیتور و یا بازاریاب این است که وقتی به مدیر خودش می گوید: «می خواهم اینجا را ترک کنم»، مدیرش سعی می کند چهرۀ خود را بی تفاوت نشان دهد ولی اگر کسی دور و برش نباشد، می نشیند و های های گریه می کند. یک نکتۀ مهم انرژی در درون هر فرد به میزان کافی وجود دارد، این به خود ما بستگی دارد که تا چه میزان و به چه اندازه از مخازن انرژی درونی خود بهره بگیریم. به عبارت دیگر می گویم که مخازن انرژی درست در درون ما قرار گرفته اند و عوامل بیرونی تنها میزان خروج انرژی از این مخازن را کم و زیاد می کنند ولی انرژی نمی آفرینند. مدیریت انرژی مواظب باشید که دریچۀ تنظیم خروج انرژی در مخازن درونی خود را تحت کنترل و اختیار خود درآورید. از محیطهای منفی و بیش از حد منطقی و واقع گرا دوری کنید. این محیطها مخازن انرژی شما را می ترکانند. تا می توانید مسائل را ساده کنید و راهها را برای خود هموار کنید، زندگی را جدی بگیرید و لی آن را سخت نگیرید. با خودتان رفتاری محترمانه و گفتگویی مناسب داشته باشید. خنده را فراموش نکنید. فکر نکنید کسانی که به موقع و مناسب می خندند، لوده و بی کلاس هستند. هدف داشته باشید و در راه رسیدن به آن بجنگید. امید و توکلتان را از دست ندهید و همواره به میزان آن اضافه کنید. انرژی خود را درست خرج کنید. نه ولخرج باشید و نه خسیس باشید. انرژی خود را صرف حاشیه های بی ارزش نکنید. متمرکز باشید. به موقع استراحت و تفریح کنید و به موقع تلاش کنید. ورزش و جسم سالم آفرینندۀ انرژی است. به دیگران به موقع، به اندازه و هوشمندانه کمک کنید. در روزهای نا امیدی، از مخازن انرژی خود به خوبی استفاده کنید. لذت جنگیدن تا لحظۀ آخر را از دست ندهید. همیشه به یاد داشته باشید هر روز یک روز مجزا از روزهای قبل و بعد خودش است. همیشه حتی وقتی که بی انرژی و بی حال و حوصله هستید، مثل روزهایی که پرانرژی هستید راه بروید.
|
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 48
|
شما حتماً از هدف سایت خود اطلاع دارید. مثلا اگر یک سایت فروش موفق می خواهید باید محتویات مؤثری در آن بگنجانید. سایت را جذاب کنید و اطلاعات مفیدی در اختیار خواننده قرار دهید. حتما اتفاق افتاده است که به سایتی مراجعه کنید اما مطالب مورد نظرتان را در آن پیدا نکنید. به احتمال زیاد، دیگر هرگز به آن مراجعه نخواهید کرد. یا اگر سایت ظاهر خوبی نداشته باشد، به این نتیجه می رسید که احتمالا فرد بی تجربه ای آن را به وجود آورده است. اگر می خواهید از راه اینترنت تجارت کنید، باید یک سایت حرفه ای داشته باشید زیرا سایت شما در حکم یک کارت تجاری است که باید شما را به درستی به بازدید کنندگان معرفی کند. تاثیر اولیه سایت روی بازدید کننده بسیار مهم است. اگر می خواهید در بازدید اول تاثیر خوبی روی مراجعین داشته باشید و بازدید کنندگان مستعد را جذب کنید، رعایت این نکات مفید خواهد بود.
|
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 69
چگونه فرد موفقی باشیم
به اعتقاد روانشناسان، اشخاص موفق کسانی هستند که حقیقتاً خودشانند؛ باطناً آزادند و وارسته . اشخاص ناموفق و شکست خورده نیز کسانی هستند که حقیقتاً منکر خویشتن خویش هستند و شادی و نیروی حاصل از درستکاری و صداقت نسبت به خود را نپذیرفته اند.حال برای آنکه از احساس عزت نفس پایین که مانع از موفقیت در زندگی است رهایی یابید و تحولی بزرگ در زندگی خویش ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی برخوردار گردید به بیان روشهایی برای افزایش عزت نفس می پردازیم.
● عدم ارزیابی خود با دیگران
هرگز خود را با دیگران ارزیابی نکنید چرا که هر قدر هم شما بخواهید ارزیابی شما منطقی نیست. هرچیز قابل تصوری راجعبه خود که بتواند مورد ارزیابی قرار گیرد خود آدمی نامیده میشود. خـصـوصـیـات شـمـا مـیتـوانـد بـه دهـهـا هـزار شـیوه مورد ارزیابی قـرارگیرد.برای مثال دیگران میتوانند شما را با خصوصیات و ویژگیهای خاص ارزشیابی نمایند که می تواند در زمینه های مختلف مثل هوش، ظاهر و توانایی های شما باشد و این ارزیابی را میتوانند با کلمات "خوب و یا بد " انجام دهند.
● احساس ضعف و یا کاستی های بشر
واقعیت آن است که ما انسانها دارای ضعفهایی هستیم ، به همین دلیل به سادگی نمیتوانیم آنچه را که دوست داریم انجام دهیم مثلاً تعدادی از ما قوی هستیم ، تعدادی در موسیقی مهارت داریم . عدهای آشپز ماهری هستیم و ...به هر حال اکثریت افراد نمیتوانند در بیش از یک یا دو کار برجستگی و تبحر بسیار بالایی پیدا کنند. احساس شما در دستیابی به اهدافتان بسیار مهم است بنابر این با اندکی تغییر احساس و نوعی دیگر مسئله را بررسی کردن ، متوجه تغییر در افکار خویش و به دنبال آن در رفتار خود خواهید شد و به اهداف منطقی خود خواهید رسید.
● بی اطلاعی
فقدان اطلاعات کافی نیز میتواند عامل موثر برای موفقیت پایین باشد. اگر میخواهید خود را برای اشتباهات نبخشید بیاطلاعی دلیل کاملاً قانع کننده ای است. به هر صورت، سرزنش خود، عملی کاملاً مسخره میباشد.البته اگر مایلید که خود را سرزنش کنید و این کار را درست می دانید خوب انجام دهید . اما به نظر روانشناسان هرگز برای بد انجام دادن کاری که هیچگاه بهتر انجام دادنش را یاد نگرفته اید، بی ارزش تصور کردن خودتان معنایی ندارد و قابل تصور نیست.
● آشفتگی
آشفتگی خاطر و وضعیت زندگی، خیلی از مواقع مانع از موفقیت میشود. اصولاً وقتی افراد بیشتر از خودشان متنفر شوند خطای بیشتری را انجام میدهند چون نسبت به خود احساس بدی دارند ولی میخواهند خود را بیشتر تنبیه کنند. لذا اعمال غلط دیگری را نیز مرتکب میشوند.
● خودتان را بپذیرید
خود پذیری بهترین راه حل است. بهترین کار که می توانید برای صفات خوب و یا بد خود انجام دهید این است اگر میتوانید آنها را تغییر دهید و یا اینکه در حال حاضر و یا برای همیشه آنها را بپذیرید. پس بهتر است از حالا خود و دیگران را همانطوریکه هستند بپذیرید و هیچگاه از خود و دیگران متنفر نباشید و عشق ورزیتان نسبت به خود و دیگران متعادل باشد.
● اعتماد داشتن
تا میتوانید اعتماد رفتارتان را در زمینه های مختلف مثل اعتماد دوستی و اعتماد فرهنگی بالا برده و افزایش دهید. برای این امر لازم است اصول انضباط رفتاری را نیز رعایت کنید که این اصول عبارتند از :
۱) کار را به تاخیر نیندازید
۲) صبر داشته باشید و استمرار کارها را پیشه کنید
۳) از تجربیات گذشته درس بگیرید
۴) در قبال کارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال کارهای نادرست خود را جریمه کنید.
● برانگیختن احترام دیگران نسبت به خود
برای آنکه احترام دیگران را نسبت به خود برانگیزید باید قاطعیت داشته باشید . بدون مهارت قاطعیت تقریباً غیر ممکن است که بتوانید احساسات مطمئن خود پذیری داشته باشید بنابر این یادگیری مهارت قاطعیت برای شما و هر فرد دیگری ضروی به نظر میرسد که عبارتند از:
۱) پرهیز از خشم
۲) پرهیز از احساس گناه
۳) پرهیز از دلسوزی زیاد
۴) نترسیدن از تایید نشدن .
مثبت...
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 69
چگونه شخصیت موفقی داشته باشیم؟
سلامت روانی یك وضع وحال كاملا" طبیعی است و وسیله رسیدن به آن نیز در دسترس همه ما قرار دارد. به عقیده روان شناسان اجزاء یك زندگی مؤثر و مثبت و سازنده را مجموعه سنجیده ای از تلاش های جدی و پیگیر ، همراه با اندیشه روشن ، شوخ طبعی و اعتماد به خود تشكیل می دهند. ما معتقد به فرمول های تخیلی ، یا كاوش های تاریخی در گذشته شما نیستیم تا كشف كنیم كه مثلاً چون با شما به شدت و سختگیرانه رفتار شده است پس دیگران مسئول اندوه و ناراحتی شماهستند. این مقاله راههای دستیابی به شور و شادی را ارائه می دهد و بر مسیری روشن و قابل فهم و منطقی بر مسئولیت و تعهد نسبت به خود و شور زندگی و تمایل به داشتن شخصیت انتخابی خود تكیه دارد .
راههای رسیدن به یك شخصیت سالم و موفق عبارت اند از :
1- اختیار دار خود باشید :
به پشت سر خودتان نگاه كنید ، خواهید دید كه یك همراه دایمی دارید و چون نام بهتری ندارد او را مرگ خویشتن می نامید . شما می توانید به میل خود از این مهمان بترسید یا از او به نفع خود بهره گیرید . انتخاب با خودتان است . با وجود مرگ كه مسئله مهمی است و زندگی كه چنین كوتاه است از خود بپرسید :
- چرا از اقدام به كارهایی كه واقعاً می خواهم انجام دهم خودداری می كنم ؟ و چرا غافل از احوال خویشتنم ؟
- آیا باید به دلخواه دیگران زندگی كنم ؟ آیا اهمال و تعلل ورزیدن بهترین شیوه زندگی كردن است ؟
پاسخ های شما می توانند در این چند كلمه خلاصه شوند:زندگی كن ، خودت باش ، لذت ببر ، دوست داشته باش. از این پس اگر خواستید تصمیمی بگیرید و ندانستید كه آیا باید اختیار خود را داشته باشید و انتخاب مطلوب خود را خودتان انجام دهید یا نه، به این سؤال مهم پاسخ دهید . "من تا كی می خواهم مرده و راكد باشم ؟" با در نظر داشتن این دورنمای همیشگی می توانید هم اكنون انتخاب خویش را به عمل آورید و اضطراب ها ، ترس ها و تردیدها و تقصیرها را برای آنهایی بگذارید كه تا ابد زنده خواهند ماند! اگر از هم اكنون شروع به برداشتن این قدم ها نكنید باید بدانید كه همه زندگی خود را آن گونه كه دیگران معین می كنند خواهید گذراند. اگر اقامت شما روی زمین تا این حد كم و كوتاه است ،لااقل باید خوشایند شما باشد ؛ خلاصه این كه این ، زندگی شماست. آنچه دلتان می خواهد با آن بكنید.
2-عاشق خود باشید :
عشق به خود براساس پذیرفتن خود، دوست داشتن جسم خود و انتخاب تصویر مثبت تری از خودتان و قبول خویشتن بدون شكایت و ایراد حاصل می شود. با احساس این كه شما مهم ، ارزشمند و زیبا هستید و یا چقدر خوب و شایسته هستید ، دیگر نیازی ندارید كه دیگران با انجام خواسته ها و نظریات شما ، ارزش شما را تأیید و تقویت نمایند . شما می توانید با دوست داشتن خود با كلیه احساسات دیگری كه نسبت به خودتان پیدا می كنید مبارزه نمایید . به یاد داشته باشید كه در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی ، نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست . حتی اگر برخلاف میل خودتان رفتار كرده باشید بیزاری از خودتان فقط به ركود و زیان شما می انجامد به جای نفرت از خود ، احساسات مثبت را پرورش دهید. از هر اشتباه پندی بیاموزید ؛ تصمیم بگیرید تكرارش نكنید و آن اشتباه را با ارزش خود ارتباط ندهید.
3- نیازی به تأیید دیگران نیست :
نیاز به تأیید دیگران یعنی این كه نظر شما نسبت به "من" از "اعتقاد خودم نسبت به خودم" مهمتر باشد . اگر تأیید در زندگی شما به صورت یك نیاز در آمده باشد باید برای از بین بردن آن دست به كار شوید .اولین كار این است كه بفهمید تأیید طلبی یك میل است نه یك ضرورت . همه ی ما از تحسین و تشویق لذت می بریم و در واقع نمی خواهیم از آن محروم شویم ، نیازی هم به این محرومیت نیست ، تأیید به خودی خود ناسالم نیست و در واقع لذت بخش هم هست. تأیید دیگران هنگامی تبدیل به یك نقطه ضعف می شود كه به جای این كه تنها یك میل و خواسته باشد به صورت نیاز درآید و اگر این میل به صورت نیاز درآید در آن صورت به دلیل به دست نیاوردنش از پا خواهید افتاد. بنابراین برای از بین بردن تدریجی "نیاز تأیید طلبی" باید هرچه سریعتر اقدام نمود.
4- احساس های بیهوده تقصیر و نگرانی:
در طول زندگی دو احساس از همه ی احساس ها بی ثمرتر است یكی احساس تقصیر درباره آنچه واقع شده و گذشته است و دیگری نگرانی درباره آنچه ممكن است در آینده واقع شود. سپس این دو احساس- تقصیر و نگرانی- لحظات حال را مختل می كنند. بنابراین برای جلوگیری از این احساس های بیهوده باید یاد بگیرید كه در زمان حال زندگی كنید و اوقات كنونی را با اندیشدن درباره گذشته یا آینده راكد نگذارید .هیچ لحظه دیگری غیر از لحظه حال برای زیستن وجود ندارد . تمامی احساس تقصیرها و اضطراب های بیهوده شما ثمری به جز اتلاف وقت ندارد0
5- رهایی از گذشته :
برای این كه یك شخصیت سالم و موفق داشته باشید باید گذشته را رها كنید و برای خود شخصیتی قائل شوید كه همین امروز برای خود انتخاب می كنید؛ نه آنچه كه قبلاً انتخاب كرده اید .
6- شكستن سد سنت ها و آیین ها :
هیچ قانون و مقرراتی وجود ندارد كه مطلق و همیشه به جا و با معنی باشد و یا این كه بهترین راه را در هر شرایط نشان بدهد. نرمش و انعطاف پذیری فضیلت بسیار بزرگی است ، با این حال برای شما مشكل است كه قانون بی فایده ای را نقض كنید. اما اگر مطابقت با این آیین ها را به صورت افراطی ادامه دهید ممكن است بیماری عصبی در شما پدید آید ؛ به ویژه وقتی كه اجرای "سنت ها و آیین ها " اندوه و افسردگی و اضطراب در پی داشته باشد. در اینجا نقض این آیین ، صحیح و مناسب است چون باعث می شود رفتارهای سالم و سازنده در شما رشد نماید.
7- دام عدالت :
اگر قرار بود امور جهان طوری تنظیم شود كه همه چیز منصفانه باشد ، هیچ موجود زنده ای نمی توانست حتی یك روز هم دوام بیاورد. پرندگان مجاز به خوردن كرمها نبودند ، و خواسته های فردی تمامی موجودات می بایست برآورده شود. با این كه در فرهنگ ما سیاستمداران در همه نطق های انتخاباتی خود وعده می دهند كه ما برابری و عدالت را برای همگان می خواهیم ، با وجود این بی عدالتی ها روزها در پی یكدیگر و قرن ها در پی هم ادامه می یابد چون بی عدالتی ، تغییر ناپذیر و همیشگی است اما شما با بینش نو و بی انتهای خودتان می توانید تصمیم بگیرید كه با این بی عدالتی مبارزه نمایید و تسلیم ركود عاطفی ناشی از آن نشوید.
حتی می توانید برای از بین بردن بی عدالتی با دیگران همكاری كنید ولی باید بكوشید و همچنین تصمیم بگیرید كه به خاطر آن دچار اختلالات روانی نگردید .
8- اهمال و مسامحه كاری را فوراً خاتمه دهید:
سه كلمه: امیدواری ها ، آرزوها و شایدها شبكه حفاظت و حمایت رفتار اهمال كارانه را تشكیل می دهند. این اندیشه ها در واقع به شخص مسامحه كار شادی و شعف می بخشد. تمام آرزو كردن ها و امید داشتن ها اتلاف وقت است. هیچ یك از كاشكی ها هیچوقت به جایی نرسیده ا ست. شما این آرزوها و شایدها و امیدواری ها را رها كنید. آستین ها را بالا بزنید و كاری را كه آنقدر در زندگی خود با اهمیت تشخیص داده اید و تصمیم به انجامش گرفته اید ، عملی سازید .
9- اعلام استقلال روانی :
استقلال روانی یعنی رهایی كامل از روابط اجباری و رهایی از رفتارهایی كه منشاء وجودی آن دیگران هستند؛ یعنی رها شدن از كارهایی كه در صورت نبودن روابط اجباری خاص –تصمیم به انجام آنها نمی گرفتید. مختصر این كه استقلال روانی یعنی به میل خود زیستن ، خویشتن شدن و انتخاب هر رفتار و كرداری كه دوست دارید. پس برای این كه شخصیت سالمی داشته باشید باید از استقلال روانی برخوردار باشید و آزادی و استقلال روانی هم مستلزم بی نیازی از دیگران است . مقصود نخواستن دیگران نیست بلكه احتیاج نداشتن به آنهاست . لحظه ای كه نیاز داشته باشید ، آسیب پذیر می شوید و در زندگی چندان پیشرفت نمی كنید.
10- وداع با عصبانیت :
عصبانیت یك خصلت انسانی نیست. مجبور نیستید چیزی را كه هیچ فایده ای به حال یك انسان شاد و سازنده ندارد در وجود خودتان حفظ كنید .این یك نقطه ضعف است ، نوعی آنفلوانزای روانی است كه همانند هر بیماری جسمی ، قابلیت و توانایی های شما را نابود می كند. پس باید یاد بگیرید برای اعمال و عقاید دیگران آن چنان قدرتی قائل نشوید كه بتوانند شما را پریشان و آشفته سازند . زمانی كه خویشتن را ارزشمند بدانید و اجازه ندهید دیگران اختیار شما را در دست گیرند آن زمان دیگر خود را با خشم و عصبانیت در لحظات حال آزار نخواهید داد و با آن وداع خواهید كرد.
نتیجه گیری :
با توجه به ویژگی هایی كه برای داشتن شخصیت سالم و موفق ارائه كردیم، مهمترین مشخصه چنین شخصیتی آن است كه همه چیز زندگی را دوست بدارید و از انجام هیچ كاری ناراحت نشوید . وقت خود را با شـِكـِوه و شكایت یا آرزوی این كه اوضاع جور دیگری باشد تلف نكنید ؛ نسبت به همه امور زندگی احساس شور و هیجان داشته باشید و خواست و توقعتان از زندگی تا حدی باشد كه دستیابی به آن برایتان امكان پذیر باشد.
مأموریت انسان در زندگی ، تغییر دادن جهان نیست . انسان مأمور تغییر خویشتن است . تمامی راه حل ها ، در درون انسانهاست .
مثبت...
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 72
چگونه در زندگی موفق باشیم؟
کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به عنوان یک کارشناس حرفه ای موفقیت در حوزه های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته:
«من خواسته ام بخش های مهم کتاب های کمکی که تا به حال خوانده ام و تجربه هایی که در زندگی ام داشته ام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب هایی که در سطح جهانی فروخته می شوند و دربارهخودیاری هستند ممکن است برای بعضی ها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.
۱) فرصت هایی را می بینند و پیدا می کنند که دیگران آنها را نمی بینند.
۲) از مشکلات درس می گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینند.
۳) روی راه حل ها تمرکز می کنند.
۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت شان را می سازند، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغ شان آید.
۵) مثل بقیه ترس هایی دارند ولی اجازه نمی دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
۶) سوالات درستی از خود می پرسند. سوال هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد.
۴۰ عادت انسان های موفق
کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به عنوان یک کارشناس حرفه ای موفقیت در حوزه های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته:
«من خواسته ام بخش های مهم کتاب های کمکی که تا به حال خوانده ام و تجربه هایی که در زندگی ام داشته ام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب هایی که در سطح جهانی فروخته می شوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضی ها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.
۱) فرصت هایی را می بینند و پیدا می کنند که دیگران آنها را نمی بینند.
۲) از مشکلات درس می گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینند.
۳) روی راه حل ها تمرکز می کنند.
۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت شان را می سازند، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغ شان آید.
۵) مثل بقیه ترس هایی دارند ولی اجازه نمی دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
۶) سوالات درستی از خود می پرسند. سوال هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد.
۷) به ندرت از چیزی شکایت می کنند و انرژی شان را به خاطر آن از دست نمی دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی بافی و بی ثمر بودن است.
۸ ) سرزنش نمی کنند (واقعا فایده اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می گیرند.
۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت شان پیدا می کنند و بیشتر از ظرفیت شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می کنند.
۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه ریزی می کنند و فکر می کنند تا وقتی که کارشان را انجام می دهند استرس کمتری داشته باشند.
۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند متحد می کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می دانند.
۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی گذارند زندگی شان اتوماتیک وار سپری شود.
۱۳) به وضوح و دقیقا می دانند که چه چیزی در زندگی می خواهند و چه نمی خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.
۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می کنند.
۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی کنند و زندگی شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی دهند.
۱۶) آنها دانش آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می کنند. آنها از راه های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می گیرند.
۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را می بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.
۱۸) دقیقا می دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی شان را با از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن از دست نمی دهند.
۱۹) ریسک های حساب شده ای انجام می دهند؛ ریسک های مالی، احساسی و شغلی.
۲۰) با مشکلات و چالش هایی که برایشان پیش می آید سریع و تاثیرگذار روبه رو می شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی کنند. با چالش ها روبه رو می شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می برند.
۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی مانند تا آینده شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می سازند.
۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمی کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می کنند.
۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ گاه برده احساسات شان نمی شوند.
۲۴) ارتباط گرهای خوبی هستند و روی رابطه ها کار می کنند.
۲۵) برای زندگی شان برنامه دارند و سعی می کنند برنامه شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می فهمند.
۲۷) ارزش های زندگی شان معلوم است و زندگی شان را روی همان ارزش ها بنا می کنند.
۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی ها خیال می کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.
۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می روند که کمتر کسی می تواند برود، شاد می شوند.
۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می کنند و چه دارند و چه طور به نظر می رسند، توجهی ندارند.
۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا به خواسته هایشان برسند خوشحال می شوند.
۳۲) متواضع هستند و اشتباهات شان را با خوشحالی می پذیرند و به راحتی عذرخواهی می کنند. آنها از توانایی هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی شوند. آنها خوشحال می شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی شان لذت می برند.
۳۳) انعطاف پذیر هستند و تغییر را غنیمت می شمارند. وقتی وضعیتی پیش می آید که عادت ها و آسایش روزمره شان را بر هم می زند از آن استقبال می کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می پذیرند.
۳۴) همیشه سلامت جسمانی خود شان را در وضعیت مطلوبی نگه می دارند و می دانند که بدنشان خانه ای است که در آن زندگی می کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.
۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می کنند و تنبلی نمی کنند.
۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی کنند.
۳۸) وقت شان و انرژی شان را روی وضعیت هایی که از کنترل شان خارج است صرف نمی کنند.
۳۹) کلید خاموش روشن دارند. می دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی شان لذت می برند و سرگرم می شوند.
۴۰) آموخته هایشان را تمرین می کنند. درباره تئوری های عجیب و غریب خیالبافی نمی کنند بلکه واقع بینانه زندگی می کنند.
مثبت...
برچسب : نویسنده : داودی mosbat24 بازدید : 72